تاریکی مهر

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست...دیدنش آسان است سخت آنست نبینی اورا

تاریکی مهر

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست...دیدنش آسان است سخت آنست نبینی اورا

خبری نیست ....

قاصدک هان چه خبر آوردی؟

از کجا ، وز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی،

اما، اما......

انتظار خبری نیست مرا...

نه ز یاری و نه ز دیاری ...

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کسی.

برو آنجا که تو را منتظرند.

قاصدک

در دل من همه کورند و کرند، دست بردار از این در وطن خویش غریب

قاصدک تجربه های همه تلخ با دلم می گوید:

که دروغی تو دروغ، که فریبی تو فریب.

با توام، آی!

کجا رفتی؟

آی....

راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

مانده خاکستر گرمی جایی؟

در اجاقی، طمع شعله نمی بندم، خردک شرری هست هنوز....

قاصدک

ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند.

خسته ام

از حال من مپرس٬ که بسیار٬ خسته ام ....

باید برم ................ 

یه جای دور ........

واسه همیشه

دیگه من نیستم ......

 

من خسته ام ..!

من بی نهایت خسته ام ..!

من دیگه در این دنیا نیاز به هیچ بنی بشری ندارم ..!

من نه نیاز به دوست دارم نه قهوه نه کاغذ ..!!

من خسته ام..!

بی انتها خسته ام..!

من بد گم شده ام ..!

من تکه تکه شده ام ..!

تکه تکه پاره شده ام ..!

من ریز ریز شده ام ..!

من در این دنیا دیگر نیاز به هیچکس ندارم ..! حتی خودم ... !

کهنه شده ام ..!

رنگ باخته ام ..!

من تکه تکه شده ام ..!

من خسته ام ..!

از تکرار مدام ..

از ترس رفتن مدام ..

از ترس هیج وقت نیامدن مدام ..

از توهم خیانت مدام ..

از تزلزل عشق مدام ..!!

من خسته ام ..!

من له شدم زیر دست پا زدن های مدامم ..!

اینجا که برایتان می نویسم ته ته خط است ..!!

ته ته خط ...

من دیوانه وار خسته ام ..!!

دیگر هیچ نقطه ای نمانده که اغاز گر خطی تازه باشد ..!!

اینجا ته ته من است ...!!

 

سلام ..

 

خداحافظ.... !

نمی تونم چیزی بگم ......

 

دلم خیلی گرفته .......

التماس دعا