تاریکی مهر

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست...دیدنش آسان است سخت آنست نبینی اورا

تاریکی مهر

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست...دیدنش آسان است سخت آنست نبینی اورا

تماشا ندارد زمین خوردن آسمان ....

 

این روزها چه در سر داری ؟ روزهای انتهای ماه ذی الحجه را چگونه می گذرانی؟ وقتی که کاروان حسینیان به سوی شهادت و میدان نبرد گام برمی دارد، تو در این دنیای پر آشوب از کدامین سپاهی؟ مبادا دنیایت تو را از حسین (ع) و یارانش، تو را از دعای خیر زینب(س)، تو را از آزاد شدن و ... دور سازد؟

بگو تا خودت بدانی، محرم دارد می آید، زود باش تصمیمت را بگیر؛ قطعه قطعه می شوی برای حسین(ع) یا زر می ستانی برای قطعه قطعه کردنِ ....

مباد بر ما که دین را سر ببریم....
 

طی شد این عمر، تو دانی به چه سان؟
امروز صبح، بعد از آن ظهر و کمی دورتر شب می شود

و باز هم همین تکرار، این روزها که بیاید چه فرقی می کنم با پیش از اینم

این ماه که بگذرد چه؟ وای اگر این محرم هم بیاید و بگذرد و گریه ای و اشکی از سر عادت، آهی و ده شب بر سر و سینه زدن و باز یادم برود آقای من فقط محرم ها به سراغم نمی آید....

همیشه ام عاشورائی باشد و هر جا که باشم کربلا

 

خدایا

خدایا

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است٬ حسرت نخورم ...

و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم ...

بگذار آن را من خود انتخاب کنم٬ اما آنچنان که تو دوست داری ...

رفقا کریسمس مبارک

******    MERY CRISMAS    ******

تو تنها نیستی

 

من امشب برایت میگریم ... بازهم !

شاید درحضور گل سرخ  ویا شاید بر بشت بامی قدیمی و  خاکی و شاید آنجا که رویاها سر از خاک زمین تشنه آرزو بر می آورند و یا شاید همینجا در اتاق خاطره هایم !

الهی سپاس که اینچنین چشمه های جوشان توبه نمی خشکند !  الهی سپاس که صبور ترینی ، آنقدر که من نیز بیاموزم ...از تو . اینروز ها انجمن فریب و وسوسه میسازند ،  هر بار  که نیرنگی از لابه لای تن پوش چرکین خواب نامریی غفلت پدیدار شده ، تو باز هم شرمندگی مرا به اشکهایم بخشیده ای  پس بازهم می گویم :

 الهی سپاس

من امشب باز هم میگریم شاید مثل قدیما  هم در برکت شبهای قدر ... و هم بر سفره آسمانی نورت . من امشب برایت می بارم به یاد شبهای برفی ، من امشب نیز سراپا شعله عشق  برسوز زمستانم  .

الهی سپاس که چشمه های جوشان توبه هرگز نمی خشکند ، من امشب باز هم میگریم .

 خلاصه این که:

 یه چیز رو نباید هرگز فراموش کنیم و اونم این که ما اشتباه می کنیم

 اما یه چیز دیگه این که ما می تونیم جبران کنیم

 باید به اشتباهمون اعتراف کنیم  خودمونو ببخشیم و از خدا هم بخوایم  ما رو ببخشه تا درست بشیم !

خیلی خودمونی گفتم ... یعنی توبه کنیم .

الهی سپاس!

 خدا میگه:

نیکان چنانند که اگر کار نا شایسته کنند و یا ظلمی به نفس خویش نمایند خدا را به یاد آرند و از گناه خود به درگاه خدا توبه کنند جز خدا هیچ کس نمیتواند گناه خلق را بیامرزد وآنها اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند .

حسرت ...

حسرت نگاه پنجره‌ها را گرفته است
بغضی گلوی زخمی ما را گرفته است

کی این سفر به آخر خود می‌رسد، ببین
دستم چگونه، دست دعا را گرفته است

در انتظار آمدنت، لحظه می‌کشیم
یک عمر انتظار کجا را گرفته است

آن قدر عاشقیم که عشق تو از نگاه
پس کی، کجا چگونه، چرا؟ را گرفته است

حالا غروبها همه بارانی‌اند و بس
باران عجیب حال هوا را گرفته است

برگرد و با وسیع خودت آسمان بساز
غربت نه آسمان، همه جا را گرفته است

بشکن طلسم غربت ما را، دعا بخوان
دستی از این قبیله، خدا را گرفته است

سر در گمیم بین غزلهای نیمه جان
حال و هوای قافیه ما را گرفته است