تاریکی مهر

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست...دیدنش آسان است سخت آنست نبینی اورا

تاریکی مهر

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست...دیدنش آسان است سخت آنست نبینی اورا

حسرت ...

حسرت نگاه پنجره‌ها را گرفته است
بغضی گلوی زخمی ما را گرفته است

کی این سفر به آخر خود می‌رسد، ببین
دستم چگونه، دست دعا را گرفته است

در انتظار آمدنت، لحظه می‌کشیم
یک عمر انتظار کجا را گرفته است

آن قدر عاشقیم که عشق تو از نگاه
پس کی، کجا چگونه، چرا؟ را گرفته است

حالا غروبها همه بارانی‌اند و بس
باران عجیب حال هوا را گرفته است

برگرد و با وسیع خودت آسمان بساز
غربت نه آسمان، همه جا را گرفته است

بشکن طلسم غربت ما را، دعا بخوان
دستی از این قبیله، خدا را گرفته است

سر در گمیم بین غزلهای نیمه جان
حال و هوای قافیه ما را گرفته است

عشق خدایی ...

خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست

و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد

تمرین ستایش ......

 با عقل خود به جستجوی خدا

                                         نپردازید

بلکه با تمانی قلبتان او را

                                          بجویید  

قلب خود را از همه چیز تهی کنید

                                     آنگاه خداوند با عشقش

                                               آن را لبریز خواهد کرد !!

تنهایی ....

 

tanha yare man tanhaee nist

 chon khoda ro darammmm

 

اولین کلام ...

بر هر طرفی روی نماییم خدا هست

 

او در همه جا بوده و بی چون و چرا هست

 

چون در همه جا هست مجویید مکانش

 

گمگشته شمایید ، خدا در همه جا هست....